تحلیل بنیادی چیست؟ | قسمت پنجاه و دوم

یک سرمایه‏ گذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد. فردی که بدون تحلیل اقدام به خرید و فروش سهام می‏کند مانند فردی است که در اتاق تاریک به سوی هدف نامعلوم تیر اندازی می‏کند. در چنین شرایطی احتمال این که تیر به هدف برخورد کند بسیار کم است.
این موضوع مهم مطرح می‏شود که چه شیوه ‏هایی برای تحلیل سهام بورس وجود دارد؟ در یک طبقه بندی کلی دو شیوه اصلی برای تحلیل در بورس مطرح است:

1- تحلیل بنیادی
2- تحلیل تکنیکال یا فنی

تحلیل بنیادی همان طور که از اسمش مشخص است سرمایه‏ گذار عوامل اصلی و موثر بر قیمت سهام شرکت مورد بررسی قرار می‏دهد و بر این اساس تصمیم‏ گیری می‏کند که آیا سهام شرکت مذکور برای سرمایه‏گذاری مناسب است یا خیر؟ به طور کلی سه دسته از عوامل بر قیمت سهام شرکت موثر است:

1-عوامل محیطی مثل وضعیت اقتصادی و سیاسی، سیاست‏های کلان کشور، بودجه سالیانه و قوانین و مقررات.
2- عوامل مرتبط با صنعت مثل نحوه قیمت‏ گذاری محصولات، میزان عرضه و تقاضا برای محصول، رقابتی یا انحصاری بدون صنعت و حجم سرمایه‏ گذاری در صنعت.
3- عوامل درونی شرکت مثل میزان سودآوری شرکت وتداوم آن، وضعیت دارایی‏ها و بدهی‏های شرکت، نسبت قیمت به درآمد سهم (P به E ) و طرح‏های توسعه‏ای شرکت و ترکیب سهامداران شرکت.

 

در تحلیل بنیادی سرمایه‏ گذار بعد از تحلیل عوامل سه‏ گانه اثر گذار بر قیمت سهام شرکت ارزش واقعی، اصطلاحا ارزش ذاتی آن شرکت را تعیین می‏کند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی آن شرکت با قیمت فعلی آن در خصوص خرید و فروش یا نگهداری آن سهم تصمیم‏ گیری می‏کند. طبیعتا اگر از دید سرمایه‏گذار ارزش واقعی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بازار بیشتر باشد آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و آن سهم گزینه مناسبی برای خرید به حساب می‏ آید.
اگر از دید سرمایه‏ گذار ارزش واقعی سهم از قیمت فعلی سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن سهم اصطلاحا گران است و نه تنها برای خرید مناسب نیست؛ بلکه اگر سرمایه‏ گذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد بهتر است آن را بفروشد.

به عنوان مثال فرض کنید سهام شرکت الف در بورس در حال حاضر با قیمت 250 تومان خرید و فروش می‏شود. سرمایه‏گذار با استفاده از تحلیل بنیادی ارزش واقعی سهم الف را محاسبه می‏کند و به این نتیجه می‏رسد هر سهم این شرکت حداقل 300 تومان ارزش دارد طبیعتا در این حالت سرمایه‏گذار نسبت به خرید سهام شرکت الف اقدام می‏کند؛ چون از دید آن فرد قیمت فعلی این سهم در بورس در مقایسه با ارزش واقعی آن حداقل 50 تومان ارزان‏تر است.
حال اگر در همین مثال سرمایه‏گذار بعد از تحلیل قیمت سهام الف به این نتیجه برسد که سهام این شرکت بیشتر از 200 تومان ارزش ندارد نه تنها از از خرید سهام شرکت الف خودداری می‏کند بلکه اگر این سهم در سبد سرمایه ‏گذاری خودش داشته باشد نسبت به فروش این سهم اقدام می‏کند. اگر تحلیل های بنیادی بیانگر این باشند که ارزش واقعی هر سهم شرکت الف 250 تومان است و تفاوتی بین ارزش واقعی و قیمت سهم در بورس وجود ندارد در خرید یا فروش این سهم هیچ گونه سودی برای سرمایه ‏گذار ندارد، چون سهم به قیمت واقعی در بورس معامله می‏شود.

اما وقتی می‏توانیم ارزش واقعی یک سهم را با روش تحلیل بنیادی محاسبه کنیم پس چطور سهام برخی شرکت‏ها با قیمت بیشتر یا کمتر از ارزش واقعی در بورس معامله می‏شوند و زمینه کسب سود یا احیانا ضرر برای سرمایه‏ گذاران ایجاد می ‏کند؟

پاسخ این است که اولا عوامل اثر‏گذار بر قیمت سهام شرکت‏ها همواره دستخوش تغییر است. بنابراین ارزش واقعی سهام شرکت هم به صورت مستمر در حال تغییر است. در این میان سرمایه‏گذارانی موفق هستند که زودتر از دیگران تبعات ناشی از تغییر عوامل موثر بر قیمت سهام را تحلیل و ارزش واقعی سهم را ارزیابی می‏ کنند.

ثانیا تحلیل بنیادی و محاسبه ی ارزش واقعی سهم بر اساس آن امری نسبی است و تا حد زیادی به نوع تحلیل سرمایه ‏گذاران وابسته است. فرض کنید شرکت الف اعلام می‏کند میزان فروش این شرکت در سال جاری 30 درصد افزایش خواهد داشت .در این حالت برخی از سرمایه‏ گذاران ممکن است تصور کنند که افزایش فروش شرکت منجر به افزایش سودآوری و در نتیجه رشد قیمت سهام شرکت می‏شود. در حالی که به اعتقاد گروه دیگری از سرمایه‏ گذاران افزایش 30 درصدی فروش شرکت منجر به افزایش 50 درصدی هزینه های شرکت می‏شود ونه تنها موجب سودآوری شرکت نمی‏شود بلکه میزان سود شرکت را کاهش می‏دهد.

 

منتظر ادامه داستان های ما باشید 🙂

پایان قسمت پنجاه و دوم  – تیم صدتحلیل

آدرس سایت :  ۱۰۰tahlil.com🌐